من

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰
ریحون - جگر شیر نداری ، برو پائین جات اینجا نیست

پرچم ، پیشانی بند ، انگشتر ، چفیه ، بی سیم روی کولش ، خیلیبانمکشده بود . گفتم : چیه ؟ خودت رو مثل علم درست کردی ! می دادی پشت لباست هم برات بنویسن

پشت لباسش را نشان داد :جگر شیرنداری ،سفر عشقمرو

گفتم : بی سیم چی لازم دارم ،ولی تو رو نمی برم. هم سنّت کمه ، هم برادرتشهیدشده .

گذاشت رو کاپوت تویوتا و گفت : باشه . نمی آم . ولی فردای قیامت شکایتت را بهحضرت زهرا ( سلام الله علیها )می کنم . می تونی جواب بدی

گفتم : برو سوار شو .

********

گفتم : بی سیم چی

بچه ها گفتند : نمی دونیم کجاست . نیست

به شوخی گفتم : گفتمبچه ست؛ گم میشه ! حالا باید کلی بگردیم پیداش کنیم

بعد از عملیات داشتیمشهدارا جمع می کردیم . بعضی ها فقط یک گلوله یا ترکش ریز خورده بودند یکی هم بود کهترکش سرش را برده بود. برش گرداندم . پشت لباسش را دیدم ؛

« جگر شیر نداری ، سفر عشق مرو »



,,,,

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی